نسخه اروپایی همافزایی گردشگری و ادبیات
۲۵ اردیبهشتماه در تقویم رسمی کشور بهعنوان روز پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی به ثبت رسیده است. زبانهای معدودی از غنای ادبی و فرهنگی همچون فارسی در گذشته خود برخوردار هستند و برخورداری از چنین داشتههایی چنان ارزشمند است که بسیاری از کشورها، حتی آنهایی که نقشی به مراتب کمرنگتر از ایران در تاریخ ادبیات جهان ایفا کردهاند، با تمام توان به معرفی این داشتههای ارزشمند خود به جهانیان مشغول هستند و از هر ابزاری برای اینکار بهره میبرند. امروزه گردشگری بهدلیل جذابیتها و ظرفیتهایی که در خود دارد، یکی از مهمترین حوزههایی است که از رهگذر آن کشورها هم دستاوردهای ادبی خود را معرفی میکنند و هم به واسطه آن به جذب گردشگر و شکوفایی اقتصاد و بهبود زندگی مردم محلی کمک میکنند. لندن، پاریس، نیویورک، دوبلین، قونیه، استانبول و بسیاری شهر دیگر که در این فهرست میتوان جای داد هرکدام به سهم خود سعی میکنند از هرآنچه در توشه گذشته ادبی خود دارند برای جذب گردشگر بهرهبرداری کنند و بهدنبال رویدادها و جذابیتهای متنوعی که مرتبط با ادبیات برای خود تعریف کردهاند، در این زمینه به توفیق رسیدهاند. با اینهمه ایران هنوز نتوانسته از فرصتی که دارد بهره لازم را بگیرد.
دلیل جاماندگی ایران
برخی از کارشناسان یک دلیل مهم برای پانگرفتن گردشگری ادبی در ایران را بازاریابی نامناسب محصولات گردشگری کشور در عرصه بینالمللی دانست. مقبره شاعرانی همچون حافظ، سعدی، خیام و فردوسی که از مهمترین چهرههای ادبی کشور بهشمار میروند بهخودی خود و فارغ از آن که مدفن چهکسی است، جاذبهای گردشگری محسوب میشوند و کم یا زیاد، همواره مورد استقبال گردشگران داخلی بوده است. اما آنچه حضور در این مکانها را برای گردشگر خارجی صدچندان جذاب خواهد کرد و به بهرهوری دیگر مناطق مشابه ادبی در دیگر شهرهای جهان خواهد رساند، برگزاری رویدادهایی جذاب و متناسب با آن شخصیتها در مدفن آنها و انجام تبلیغات گسترده بینالمللی برای جذب گردشگران است. مستقل از تجارب فراوان خارجی که موفقیت چنین سیاستی را سالها است که به اثبات رساندهاند، بررسی تجارب محدود داخلی نیز که در زمینه پیوند رویدادهای فرهنگی روز با میراث تاریخی و فرهنگی گذشته رخ داده، قابل اعتنا است. یک نمونه آن را میتوان برگزاری کنسرتنمایش «سی» در تابستان سال گذشته در محوطه کاخ سعدآباد شمرد که با ارائه رویدادی در دل یکی از مواریث تاریخی کشور و ایجاد پیوند با آن، توده گستردهای از مخاطبان را جذب خود کرد و بهدنبال آن دستاوردهای اقتصادی قابل توجهی پدید آمد.
در کنار کمتوجهی مسوولان به برگزاری رویدادهای فرهنگی و ادبی جذاب برای گردشگران بر بستر ظرفیتهای ادبی کشور، گاه اخباری نیز منتشر میشود که شکوفایی «گردشگری ادبی» در کشور و آینده آن را با چالشهای عمیقتری مواجه میکند. ایرانیان هرچند توانستهاند مقبره شاعران بزرگ در تاریخ خود را حفظ کنند و بازدید از آنها را از رونق نیندازند، اما برای حفظ مواریث ادبی، فرهنگی و تاریخی اخیر خود با مشکلات بسیاری روبهرو هستند. اخباری که در ایام اخیر از تخریب خانههای قدیمی چهرههای ادبی کشور همچون خانه نیما یوشیج یا خانه پدری صادق هدایت در رسانهها انعکاس یافت، کم نبودند و همچنان نیز بهنظر نمیرسد برای توقف این روند و برخورد محکم با آن اراده چندانی در میان مسوولان شکل گرفته باشد. با این وجود خبر امیدبخشی که در هفتههای گذشته در این حوزه منتشر شد، بهرهبرداری از خانه سیمین دانشور و جلال آلاحمد در تهران بهعنوان خانهموزه این زوج نویسنده بود. با اینهمه، کارشناسان بر این باورند که برای ثمربخش بودن این اقدام، نباید در این مرحله درجا زد و باید با بهروزرسانی تاسیسات و برگزاری رویدادهای متنوع در آن به بهرهوری بیشتر آن را تحقق بخشید.
گنجینه «جویس» برای ۳ شهر
اما در دنیا شهرهای بسیاری هستند که با بهرهگیری از چهرههای ادبی که روزگاری در آنجا ساکن بودهاند، هویتی ادبی برای خود خلق کردهاند و از این رهگذر شمار بسیاری گردشگر را در طول سال به خود جذب میکنند. در این میان ۳ شهر پرگردشگر اروپایی با بهرهگیری از یک چهره ادبی و برگزاری رویدادهای جذاب در طول سال توانستهاند توجه گردشگران بسیاری را به خود جلب کنند. جیمز جویس، نویسنده مشهور ایرلندی که در اواخر قرن نوزدهم در شهر دوبلین متولد شد در طول زندگی خود در شهرهای زیادی اقامت کرد و دائم در حال مهاجرت بود. رمان مشهور وی «اولیس» نام دارد که به عقیده قریب بهاتفاق کارشناسان ادبی بهترین رمانی است که تاکنون به زبان انگلیسی نوشته شده است. وقایع این رمان بلند طی یک ۲۴ ساعت در شهر دوبلین رخ میدهد که از زبان شخصیت اصلی رمان، لئوپولد بلوم روایت میشود. اکنون و پس از نزدیک به یک قرن پس از چاپ این کتاب، همهساله گردشگران بسیاری در روز ۱۶ ژوئن، روزی که ماجراهای اولیس در آن اتفاق میافتد و به «بلومزدی» شهرت یافته، به دوبلین هجوم میآورند و در تورهای متنوع این شهر که شامل مجالس اولیسخوانی و حرکت در مسیر شخصیت اصلی رمان در خیابانهای پایتخت ایرلند است، شرکت میکنند.
جویس «اولیس» را درحالی که در پاریس اقامت داشت نوشت و چاپ آن را به کتابفروشی «شکسپیر و شرکا» در این شهر سپرد. امروز بخشی از هویت ادبی و فرهنگی پایتخت فرانسه نیز مدیون جیمز جویس است و ساعتی نیست که داخل کتابفروشی زیبای «شکسپیر و شرکا» در روبهروی کلیسای نوتردام پر از ازدحام نباشد. اما شهر جهانی زوریخ نیز در قلب سوئیس که برای جذب گردشگر هیچ کم ندارد از جیمز جویس غافل نمانده؛ رستورانها و ساختمانهای قدیمی خوش رنگ و لعاب، باغوحش بزرگ، موزهها و هوای فرحبخش و دریاچه دیدنی این شهر که در فصول مختلف سال گردشگران ولخرج بسیاری را به سمت خود میکشاند هیچکدام باعث نشده که مردم و فعالان گردشگری این شهر فراموش کنند که نویسنده بزرگ ایرلندی سالهای آخر عمر خود را در این شهر سپری کرده و در گورستان زوریخ خفته است. «خانهموزه جیمز جویس»، «رستوران جیمز جویس»، «مقبره جیمز جویس» و حتی محلهای در دل شهر با نام «گذر جیمز جویس» از جمله جاذبههایی است که در زوریخ، به واسطه اینکه این نویسنده تنها چند سال آخر زندگی خود را در این شهر گذرانده، ایجاد شده و طرفداران این نویسنده بزرگ را از چهارگوشه جهان به سمت خود میکشاند.
پاریس؛ جشن بیکران
اما گردشگری ادبی پاریس که خود همواره در میان برترین مقاصد گردشگری جهان بوده است، علاوهبر جیمز جویس از بیشمار چهره ادبی دیگر نیز اعتبار میگیرد. یکی از سوغاتیهای محبوب پاریس که تقریبا در هر خردهفروشی در گوشهوکنار شهر در کنار دستهکلیدها و مجسمههای برج ایفل فروخته میشود، کتاب «پاریس؛ جشن بیکران» است. این کتاب را ارنست همینگوی، نویسنده مشهور آمریکایی به نگارش درآورده و در آن به شرح خاطرات سالهای جوانی خود که در این شهر اقامت داشته پرداخته است؛ کتابی که حتی خارج از مرزهای فرانسه نیز کتابی پرفروش است و افراد بسیاری پس از مطالعه آن هوس سفر به پاریس و سرک کشیدن به گوشهوکنارها و کافههای آن میکنند. امروزه رستورانها و کافههای پاریس برای گردشگران جایی تنها برای استراحت موقت و خوردن وعدههای غذایی نیست؛ هرکدام از آنها پیشینهای دارند که گردشگران را با انگیزه منحصربهفردی به سمت خود کشانده. شلوغی همهروزه «کافه دو فلور» که پاتوق ژان پل سارتر و سیمون دوبوار بوده، و رستورانهای «لیپ» و «فوکتس» که محل شبنشینیهای همینگوی، اسکات فیتزجرالد، پیکاسو، دالی و جویس بوده تنها گوشهای از اهمیت روزافزون گردشگری ادبی و جذابیت این حوزه را نشان میدهد.
در مورد ایران نیز این نکته به روشنی مشخص است که در صورت توجه بیشتر به حوزه گردشگری ادبی هنگام سیاستگذاریها و بازاریابی منسجم، فرصت بینظیری برای توریسم ایران فراهم است؛ بهویژه آنکه در منطقه نیز کمتر کشوری از چنین گنجینه ادبی برخوردار است و میتوان بهواسطه آن بخشی از بازار از دست رفته گردشگری کشور را احیا کرد. جدا از مقبره شاعران قدیمی ایرانی، داستاننویسی مدرن ایران نیز میتواند در صورت تبلیغ مناسب در این خصوص نقشآفرینی کند و کمتر خوانندهای است که پس از مطالعه «شب هول» اثر هرمز شهدادی یا «همسایهها»ی احمد محمود هوس بازدید از اصفهان و اهواز را نداشته باشد.
منبع: دنیای اقتصاد، نوید شکراللهی
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!