شیراز و وایمار؛ حافظ و گوته
ورود گردشگران آلمانی به شیراز با پیام صلح ودوستی
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مرکز گردشگری علمی-فرهنگی دانشجویان ایران(istta) به نقل از میراث فرهنگی، شهر وایمار در کشور آلمان شهری تاریخی است که جایگاهی شاخص و منحصر بفرد در تاریخ و فرهنگ کشور آلمان دارد. این شهر از سال ۲۰۰۹ با امضای قرارداد دوستی و برادری با شیراز، با نام و آوازه دو شخصیت منحصر به فرد ایران و آلمان یعنی “حافظ “و”گوته” با یکدیگر ارتباط فرهنگی ویژه برقرار کردهاند. ارتباط فرهنگی که فرصت بی نظیری برای رشد گردشگری دردو کشور به ویژه سبک مغفول مانده گردشگری ادبی درایران است.
در پنجمین سال از امضای این قرارداد، شیراز برای دومین بار پذیرای کاروان صلح و دوستی ایران و آلمان و گردشگرانی از شهر وایمار بوده است که سرشهردار این شهر “اشتفان ولف” نیز آنها را همراهی میکند. فرصتی دست داد تا با او که برای سومین بار به ایران آمده، درباره ایران، شیراز و وایمار همچنین درباره حافظ و گوته گفتگو کنیم.
درصورت امکان کمی درباره دوستی شیراز و وایمار بگویید
ـ اول این را بگویم که از نظر من بسیار مهم است که جامعه مدنی و مردم عادی مثل من و شما باهم گفتگو کنند زیرا برقراری این ارتباطهای مردمی در سطح مردم عادی سبب میشود که مسئولان در سطح بالاتر اداره کشورها هم تحت تاثیر قرار بگیرند و علایق انسانی میان مردم دو یا کشور مسئولان و مقامات کشورها را نیز موظف میکند که تعاملاتشان را بایکدیگر دوستانهتر و گستردهتر کنند. موضوع یا قرارداد دوستی شیراز و وایمار با اتکا به میراث گوته در وایمار و علاقه او به حافظ نیز درهمین چارچوب جای دارد که درواقع نوعی برقراری ارتباط انسانی میان انسانها بود که شکل گرفت.
پس از گذشت سه سال اکنون چه چشم اندازی را دراین زمینه پیش رودارید وبرنامه های آینده و ارزیابی کلی شما درپیشبرد این برنامه چیست؟
ـ تصور میکنم بخشی از پرسش شما مربوط به این این است که چه کسانی میتوانند به پیشبرد این برنامه و توسعه گفتگومیان مردم دو شهر کمک کنند. ما دروایمار دانشگاهها و مراکز هنری و توسعه وتشویق خلاقیت ها و مراکز فرهنگی گوناگونی داریم که درسطح جهانی شهرت و اعتبار دارند. به عنوان نمونه به مرکز فرهنگی- هنری و دانشگاه معروف “باوهاوس ” اشاره میکنم که مرکز ایدهها و عقاید جالبی در قرنهای گذشته بوده و در قرن بیستم نیز میراث و جایگاه فرهنگی خود را در جامعه و فرهنگ آلمان حفظ کرد. بنابراین تصور می کنم با توجه به اعتبار فرهنگی شهر وایمار یکی از مهمترین ظرفیتهایی که میشود دراین راستا مورد استفاده قرار داد، تشویق وحمایت از گفتگو میان هنرمندان، معماران ، موسیقی دانان و همچنین توسعه توریسم و گردشگری وامیدوارم این گروهها بتوانند درآینده بیش از همیشه در این زمینهها فعال ودرگیر شوند.
گفته می شود که دوستی شیراز و وایمار اشارهای است به ارتباط فرامرزی و فرازمانی و فرامکانی گوته با حافظ شیرازی ،گوته به عنوان یک شخصیت قرن ۱۸ میلادی چه پیامی برای ایرانیان امروز دارد؟
ـ گوته فقط یک شاعر نبود. او دانشمند و هنرمندی بی نظیر و نقاش بود. او مطالعات گستردهای در زمینه ادیان و زبانها و اقوام وملل گوناگون داشت. گوته در دوران زندگیش درنهایت پلی میان شرق و غرب زد اما جدا از علاقه اش به شرق و ادبیات و تمدن شرقی او تنها فرزند وایمار نیست او انسان فرزانهای است که شهرت و تاثیر جهانی دارد. درروزگار او افرادی مثل “هردر” فیلسوف ودین شناس آلمانی و یا “فرانتس لیست” موسیقی دان که مدرسه موسیقی وایمار نیز به نام اوست، همچنین “شیللر” فیلسوف مشهوردرکنار گوته، افکار بشردوستانهای را از طریق آثار علمی وهنری خود، درمحیط فرهنگی آلمان اشاعه میدادند.
ظاهرا وایمار در این تاریخ پرفراز و نشیب که از سرگذرانده،میکوشد اکنون به اعتبار گوته به عنوان افتخار فرهنگی شاخصی اتکا کند.
ـ نه ما درمواجهه با چنین تاریخی دروایمار تصمیم بزرگی گرفتیم. ما به عنوان مسئولان درشهرداری وایمار تصمیم گرفتیم با رویکردی علمی و واقع بینانه، بدون تعصب و یا شرمندگی با تاریک و روشنی و خوبی و بدی این شهر در تاریخ مواجه شویم. خیلی از آلمانیها از این که ما با گذشته خودمان این گونه باز و بدون ترس یا تعصب مواجه شویم ،یا از این که از خود انتقاد کنیم، میترسیدند و نگران بودند که مبادا اثر منفی درپی داشته باشد و تصویر بدی از وایمار ارائه کند اما به مرور زمان این نوع برخورد ما با گذشته مان اثر خوب خود را آشکار کرد و باعث رشد علاقه و جلب توجه مردم جهان به ما شد . امروز ازسراسر جهان برای آشنا شدن با میراث وایمار و همه جنبههای خوب و بد و تاریک و روشن این شهر و تاثیرخوب و بدی که بر تاریخ المان و جهان گذاشته، به این شهر سفر میکنند. وایمار با هم همه جنبههای تاریک و بد تاریخش، درسهای مهمی برای مخاطبانش دارد. امروزه شعار شهر وایمار برای گردشگران این است: وایمار یک سکه است!( باید هردو روی آن را شناخت) ما دریافتهایم که به نفع همه انسانهاست که خود را همان گونه که هستند بشناسند و به دیگران معرفی کنند. ما هم خود را شناختیم و گذشتهمان را درک کردیم و میخواهیم به دیگران هم معرفی کنیم. این امر همین میل به معرفی خودمان به دیگران دلیل سفر ما به ایران و حضورما دراین کشوراست.
میدانیم که افراد و بزرگان دیگری هم درآلمان هستند که به نحوی البته با شدت وضعف به ایران ومیراث فرهنگی ایران مرتبط هستند. مثلا “فردریش نیچه” فیلسوف دیگر آلمانی، کسی است که مشهورترین کتابش “چنین گفت زرتشت” او را به ایران و پیامبرایرانی، پیوند میزند. آیا وایمار میتواند الگویی باشد که دیگر شهرهای آلمان مثل زادگاه نیچه هم بخواهند با ایران و میراث فرهنگی آن از طریق اعزام گردشگران ادبی و فرهنگی، ارتباط برقرار کنند؟
ـ بسیار خوشحالم که شما این قدر اطلاعات دراین باره دارید. بسیاری از افراد سالها در آلمان زندگی کردهاند و نمیدانند که نیچه دروایمار فوت کرده است. درواقع این هم نشانگر اهمیت وادامه نفوذ فرهنگی شهر وایمار در روزگار نیچه است. اما درمورد اقدام سایر شهرها باید بگویم که ما مرتبا اقدامات جاری در دیگر شهرهای آلمان را رصد میکنیم و میدانم که همکاران من درسایر شهرهای آلمان با رویکرد جدیدی که در دیپلماسی ایران مطرح شده و با تغییراتی که در سطح منطقه درجریان است، علاقمند به انجام همکاریهای مشابهی در زمینه های فرهنگی و گردشگری با ایران هستند. البته من نمیتوانم از سوی دیگران وشهرهای دیگرسخنی بگویم اما درواقع تغییراتی که اکنون درایران و درمنطقه رخ داده فرصت خوبی است که باید توسط شهرهای دیگر درک وفهمیده شود. مثلا میتوان به شهردار فرایبورگ زادگاه نیچه اشاره کرد که شاید بتواند اقدام مشابهی را درایران صورت دهد.
اما یک چیز برای من کاملا روشن است و باید به شما بگویم و آن این است که هرگز هیچ شهری درآلمان وهیچ شخصیتی دراین کشور نیست که ارتباطی را که گوته با حافظ و هردر با سعدی داشت، برقرار کرده باشد. این ارتباط نوعی ارتباط فرازمانی و فرامکانی و کاملا انسانی وعمیق است. “گوته” و “هردر” هردو در باغ های وایمار می نشستند و مشق فارسی مینوشتند و از شیراز و سعدی و حافظ سخن میگفتند. یوهان گوتفرید هردر (۱۸۰۳)، متأله و فیلسوف و دوست پدری گوته، از جوانی یکی از شیفتگان آثار سعدی بود.
با توجه به گذشت ۵ سال که از امضای قرارداد دوستی شیراز و وایمارو نخستین حضور شمادرایران و کاروان صلح و دوستی می گذرد، دراین سفر سوم آیا تغییری درایران احساس میکنید؟
ـ من قبلا در سال ۲۰۰۹ همچنین ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ به ایران آمده بودم وهربار هم درقالب “کاروان صلح نوروز” سفر کردهام. امروز که ۵ سال از نخستین سفرم میگذرد،تغییر را درایران احساس میکنم. سال ۲۰۰۹ که برای نخستین بار به ایران آمدم در مطبوعات و رسانههای غرب تصویرها از ایران بشدت منفی بود. ما درآن سال با احساس غریبی به ایران آمدیم. این احساس ترس یا نگرانی نبود. فقط میتوانم بگویم که درآن شرایط و حملاتی که در رسانه ها در باره ایران مشاهده میکردیم، سفر ما همراه با حس غریبی بود.
امسال اما برای سومین بار که به ایران آمدم شرایط متفاوت بود وتغییرات کاملا محسوس است. نوعی امید به آینده و علاقه به تعامل با کشورهای دیگر در میان ایرانیان احساس میکنم. درچند سال گذشته درسفرهایم مشاهده کردهام که مطبوعات نسبت به گفتگو با من علاقمند بوده اند اما الان همه چیز نشان از افزایش آشنایی و تمایل به ارتباط بیشتر دارد و من از این امر خوشحالم.
آقای “اشتفان ولف”دراین زمان نشان سبزرنگ مخصوصی را نشان داد وضمن هدیه آن به ما، آن را نمادو سمبل شهر وایمار معرفی کردو افزود:«این نشان نماد شهر وایمار است و درواقع برگرفته از برگ گیاهی است که درباغ گوته میروید . برگ این گیاه که درفارسی آن را “شجرالمعبد” میگویند، به شکل قلب است که شکاف کوچکی درمیان آن است و گوته آن را در اشعارش به فاصله میان شرق و غرب تشبیه کرده است. این نماد اشعار گوته نیز هست و نماد صلح و دوستی و برابری شرق و غرب در گفتگو با هم و نماد این است که ارتباط و گفتگو میان شرق و غرب باید از موضعی برابر بدون هرگونه تصوری از برتری جویی باشد.»
منبع: پایگاه اطلاع رسانی مرکز گردشگری علمی-فرهنگی دانشجویان ایران(istta)
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!