فرخی یزدی – لواسان
گر درد و غم قدیم تجدید شود یا دوره ارتجاع تمدید شود بهتر که ز آرای لواسان خراب آزادی ما یکسره تهدید شود از رأی شمیران غم دل افزون شد وز جعبه شوم کَن جگرها خون شد چون نوبت آرای لواسان گردید فریادکنان جان ز بدن بیرون شد
مطالب توسط حمیده نوح پیشه
فرخی یزدی – شمیران
از رأی شمیران غم دل افزون شد وز جعبه شوم کَن جگرها خون شد چون نوبت آرای لواسان گردید فریادکنان جان ز بدن بیرون شد
فرخی یزدی – کن
از رأی شمیران غم دل افزون شد وز جعبه شوم کَن جگرها خون شد چون نوبت آرای لواسان گردید فریادکنان جان ز بدن بیرون شد
فرخی یزدی – سنگلج
از سنگلج آوای غم اندوز آید بانگ خشنی ولی دل افروز آید یک لحظه در آن حوزه اگر بنشینی صد مرتبه فریاد جهانسوز آید
فرخی یزدی – زندان قصر
لایق شاه بود قصر نه هر زندانی حاکم جامعه گر ملت و قانون باشد فرخی از کرم شاه شده قصرنشین به تو این منزل نو فرخ و میمون باشد
ایرج میرزا – سرچشمه
اگر رفتی تو پیش از من به تهران ز قول من سلامش کن فراوان بگو محروم ماندم از جَنابت نخواهم دید دیگر جز به خوابت من و رفتن از اینجا باز تا ری میسر کی شود هیهات و هی هی گر از سرچشمه تا سرتخت باشد سفر با ضعف پیری سخت باشد
ایرج میرزا – سرتخت
اگر رفتی تو پیش از من به تهران ز قول من سلامش کن فراوان بگو محروم ماندم از جَنابت نخواهم دید دیگر جز به خوابت من و رفتن از اینجا باز تا ری میسر کی شود هیهات و هی هی گر از سرچشمه تا سرتخت باشد سفر با ضعف پیری سخت باشد
ایرج میرزا – قصر قجر
هفته ای یک شب از بهر نشاط دل تو تار و سنتور فراهم کنم و رامشگر جمعه ها پول درشکه دهمت تا بروی گه معینیه، گهی شمران گه قصر قجر
ایرج میرزا – شمران
هفته ای یک شب از بهر نشاط دل تو تار و سنتور فراهم کنم و رامشگر جمعه ها پول درشکه دهمت تا بروی گه معینیه، گهی شمران گه قصر قجر
ایرج میرزا – معینیه
هفته ای یک شب از بهر نشاط دل تو تار و سنتور فراهم کنم و رامشگر جمعه ها پول درشکه دهمت تا بروی گه معینیه، گهی شمران گه قصر قجر