احمد شاملو – میدان تیر چیتگر
آنچه به دید میآید و
آنچه به دیده میگذرد.آنجا که سپاهیان
مشقِ قتال میکنند
گستره چمنی میتواند باشد،
و کودکان
رنگینکمانی
رقصنده و
پُرفریاد.□
اما آن
که در برابرِ فرمانِ واپسین
لبخند میگشاید،
تنها
میتواند
لبخندی باشد
در برابرِ «آتش!»
مجموعه آثار(اشعار)، ۷۱۸
تهران: انتشارات نگاه، ۱۳۸۵
بگذار
آفتابِ من
پیرهنم باشد
و آسمانِ من
آن کهنهکرباسِ بیرنگ.بگذار
بر زمینِ خود بایستم
بر خاکی از بُراده الماس و رعشهی درد.بگذار سرزمینم را
زیرِ پای خود احساس کنم
و صدای رویشِ خود را بشنوم:
رُپرُپه طبلهای خون را
در چیتگر
و نعره ببرهای عاشق را
در دیلمان.وگرنه چه هنگام میزیستهام؟
کدام مجموعه پیوسته روزها و شبان را من؟
مجموعه آثار(اشعار)، ۸۱۰،تهران: انتشارات نگاه، ۱۳۸۵
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!