گلی ترقی – شمیران
سر چهار راه نزدیک مدرسه منتظر اتوبوس شمیران هستیم. خانه تازه ما آن سر دنیاست. پشت تپهها و میان زمینهای خالی زندگی میکنیم. دورمان هیچ خانهای نیست. بعضی شبها صدای شغال میآید و مادرم میترسد.
جایی دیگر: اتوبوس شمیران،۵
تهران: انتشارات نیلوفر، چاپ دوم،۱۳۸۰
هم محلی هستیم شمیران سوار اتوبوس میشویم و من از زیر چشم نگاهش میکنم. آنقدر نگاهش میکنم که میفهمد و میخندد. دندانهای سفیدش برق میزند. نگاهش بیاعتنا از روی من میگذرد و به جایی دورتر میرود جایی آن سوی دبیرستان انوشیروان دادگر و اتوبوس شمیران.
جایی دیگر: اتوبوس شمیران،۲۴
تهران: انتشارات نیلوفر، چاپ دوم،۱۳۸۰
توی باغ ما در خانه شمیران است که من و دوست کوچکم شرط دوستی ابدی میبندیم. پشت درختهای تبریزی پنهان میشویم و صبر میکنیم تا آدمهای اطراف دور شوند…
خاطرههای پراکنده: دوست کوچک،۲۴
تهران: انتشارات نیلوفر، چاپ ششم، ۱۳۸۷
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!