ملک الشعرا بهار – قلهک
یک روز دگر به قلهکش بردم
از شهر، در آن هوای جانپرور
جمعیت بود و مردم بسیار
مرکوب کم وگران و بس منکر
چون باز شدم به خانه پرسیدم
کامید که خوش گذشت بر همسر
گفتا نگذشت بد ولی شد صرف
افزون ز حساب صرفه، سیم و زر
دیوان اشعار، ۴۰۰،تهران: انتشارات نگاه،۱۳۹۰
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!