اخوان ثالث – البرز کوه
آمد به سوی شهر از آن دور دورها
آشفته حال باد سحرخیز فرودین
گفتی کسی به عمد بر آشفت خاکدان
زان دامنی که باد کشیدیش بر زمین…«غلتان شدند از بر البرز آبها»
من در بغل گرفته کتابی چو جان عزیز
شوریده مو به جانب صحرا قدم زنان
از شهر و اهل شهر به تعجیل در گریز
زمستان: خفته،۳۲-۳۶،تهران: مروارید،۱۳۸۴
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!