گلی ترقی – خیابان سعدآباد
خیابان سعدآباد چشم های مریم را خیره کرده است. خانم ها، با لباس های رنگی و کفش های پاشنه بلند به ماشین هایشان تکیه داده اند و بلال و گردو می خورند. مردها با کت های چهار دکمه و کفش های برقی سربالایی سعدآباد را پیاده می روند و برمی گردند. همه همدیگر را می شناسند. همه به هم نگاه می کنند و لبخند می زنند. انگار به بزرگترین مهمانی شهر آمده اند و همه این خوردنی ها و نوشیدنی ها برای پذیرایی از آنهاست. سر پل به دو قسمت تقسیم می شود. آن طرف، نزدیک به دهانه بازار سربالایی دربند نیمه تاریک و خلوت تر است. کباب و دل و جگر می فروشند و محل اجتماع راننده های تاکسی یا اتوبوس و زن های چادری ست. بعضی وقت ها در آن قسمت کتک کاری می شود. مردهایی با سبیل کلفت و کلاه مخملی مست می کنند و داد می کشند. من و دوستانم حق رفتن به آن سمت را نداریم. پاتوق جوان ها و دوستان من جلوی بستنی فروشی ویلاست. بستنی میوه ای پدیده ای جدید است که از فرنگ آمده و بوی دنیای دیگری را می دهد. دنیایی آن طرف مرزها.
دو دنیا، تهران: انتشارات نیلوفر،چاپ سوم ۱۳۸۳، گلهای شیراز، ۱۱۸
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!