محمد علی سپانلو – چراغ گاز
چراغ گاز به پیچ نهفته میچرخد
طبیب رازی! راهی نمانده تا بیمار
و شال گردن تو راهروی عافیت است
تو از ردیف دکانهای کهنه میگذری
و روی شیشه کسی هست
که با تو مینگرد.
منظومه تهران: پیادهروها، ۱۰۳-۱۰۴،تهران: فرهنگ معاصر، ۱۳۸۴
م
با سلام و خسته نباشید
بسیار ایده جذاب ودلنشینی است
بخصوص عکسهای قدیمی که از تهران به داستانها متصل شده است .
پاینده باشید و تندرست
یزدان پرست