بزرگ علوی – خیابان اسماعیل بزاز

از او حرف در نمی‌آمد. خانه‌اش در خیابان اسمعیل بزاز بود. با در و همسایه او آشنایی به هم زدم از تحقیقاتی که راجع به او کردم چیزی دستگیرم نشد. بقال سر کوچه می‌گفت که ما هیچ وقت او را نمی‌بینیم. کم‌تر کسی به خانه او آمد و شد می‌کند….. بالاخره یک شب از از میراب محل که اتفاقا آنجا بود شنیدم که اغلب شب‌ها در همین کوچه‌های سرقبر آقا و میدان پاقاپق سرگردان است و دم صبح به خانه برمی‌گردد.

گزیده آثار، انتخاب و مقدمه محمد بهارلو، تهران: نشر علم، چاپ اول ۱۳۷۷، ۱۷۲-۱۷۳

روز بعد هوا بی‌اندازه سرد بود، برف تما شهر را گرفته بود؛ از اداره که بیرون آمدم رفتم سراغ رفیقم در خیابان اسمعیل بزاز. در خانه بسته بود و مهر و موم شده بود. مدتی در خیابان قدم زدم بعد آمدم به میدان شاه و از آنجا سوار اتومبیل شدم که به خانه ام برم. در اتومبیل صحبت از این بود که دیشب مردی زنی را خفه کرده است.

گزیده آثار، انتخاب و مقدمه محمد بهارلو، تهران: نشر علم، چاپ اول ۱۳۸۲، ۱۸۰


0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.