گلی ترقی – چهارراه لاله زار
تا ماشین گل مریم راه درازی در پیش داریم. پیاده راه می افتیم…تند می کنیم و نرسیده به چهارراه لاله زار دوباره گروهی با چوب و چماق سوار بر کامیون یا پیاده راه را بند می آورند. جلوی سینما مایک هستیم. جواد آقا می گوید بدوید توی سینما.
دو دنیا :گلهای شیراز، ۱۰۳، تهران: انتشارات نیلوفر،چاپ سوم ۱۳۸۳
خیابان های اسلامبول و لاله زار دو جاده بهشتی ست که از میان خواب و خیال های ما عبور می کند و پر از وعده های کیف آور و اتفاق های مسحورکننده است: مغازه های پوشاک(لباس های زیر زنانه، بدن نما، با زرق و برق و تور و منگوله)، سینماها، عکس های هنرپیشه های فرنگی، کوچه برلن و سروصداهایش، لات ها، متلک ها، نیشگون ها، و کتابفروشی معرفت ته خیابان لاله زار مرکز شعر و ادبیات دنیا، آن همه کتاب، آن همه کلمه، آن همه فکر، آن همه خوشبختی! کلافه و گیج و دستپاچه ایم و برای بزرگ شدن عجله داریم.
دو دنیا :گلهای شیراز، ۹۶، تهران: انتشارات نیلوفر،چاپ سوم ۱۳۸۳
لباس مرا قرار است از مغازهای در خیابان لاله زار بخرند. با مادر و خاله آذر و زن دایی کوچیکه دست جمعی میرویم. زن دایی کوچیکه اهل بافتنی است و یک ریز مثل باد میبافد.
خاطره های پراکنده:خانه مادربزرگ، ۵۹-۶۰، تهران: انتشارات نیلوفر، چاپ ششم، ۱۳۸۷
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!