گلی ترقی – میدان ونک
راه میافتیم و تا میدان ونک آهسته مثل مورچه میرویم. گاهی وقتها رو به عقب سر میخوریم. ماشینهای دیگر لیز میخورند و درست وسط خیابان جلوی ما میایستند. هوا تاریک شده و تمام دنیا سفید است. حسن آقا میترسد و مرا از ته اتوبوس صدا میزند.
خاطره های پراکنده: اتوبوس شمیران،۱۲،تهران: انتشارات نیلوفر، چاپ ششم، ۱۳۸۷
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!