دبیرستان انوشیروان دادگر

گلی ترقی – دبیرستان انوشیروان دادگر

انوشیروان دادگر، انوشیروان خسرو دادگر، سرود صبحگاهی، اسم‌ها، اسم های نیمه فراموش شده اسم های حک شده در ذهن، شاگرد‌ها، معلم‌ها، اتفاق‌ها، دیوانگی‌ها، خاطره‌ها، فشرده در قالب کلمه‌های شتابزده از دهان او و دهان من بی‌اختیار بیرون می‌ریزد…

جایی دیگر: بازی ناتمام،۲۹، تهران انتشارات نیلوفر چاپ دوم ۱۳۸۰    

هم محلی هستیم شمیران سوار اتوبوس می‌شویم و من از زیر چشم نگاهش می‌کنم. آنقدر نگاهش می‌کنم که می‌فهمد و می‌خندد. دندانهای سفیدش برق می‌زند. نگاهش بی‌اعتنا از روی من می‌گذرد و به جایی دور‌تر می‌رود جایی آن سوی دبیرستان انوشیروان دادگر و اتوبوس شمیران.

جایی دیگر: بازی ناتمام،۲۴، تهران انتشارات نیلوفر چاپ دوم ۱۳۸۰

دبیرستان زردشتی انوشیروان دادگر.ساعت هشت صبح است. صف بسته ایم- صفی درهم و نامنظم- و سرود دبیرستان را می خوانیم: انوشیروان خسرو دادگر… باقی اش یادم نیست. بانو خانم ناظم دبیرستان است. دشمن ما کلاس هشتمی هاست. به نظر او، ما یک مشت دختر بی حیای افسارگسیخته ایم و آدم بشو نیستیم

فرصت دوباره: بانو خانم،۸، تهران: انتشارات نیلوفر،چاپ اول ۱۳۹۳


0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.