مطالب توسط لیلا سید قاسم

سیمین دانشور – تالار شهر

در تالار شهر تئاتر می‌دادند. سه بلیط در ردیف هشتم خریدم و یکی را برای جناب وزیر سابق اسبق بی زنی که پیدا کرده بودم فرستادم. آخر در ردیف‌های اول صدای بازیگران گوشخراش است و در ردیف های بعد از هشتم صدا به گوش احدی نمی‌رسد.

صمد بهرنگی – خیابان نادری (جمهوری)

تا خیابان نادری پسر زیور سه تا بلیت فروخت. آنجا که رسیدیم گفت: من دیگر باید همینجاها بمانم. مغازه ها تک و توک باز بودند. مغازه اسباب بازی فروشی بسته بود. شترم هنوز کنار پیاده رو نیامده بود. …. خیابان ها پر شاگرد مدرسه هایی بود. توی هر ماشین سواری یکی دو تا بچه مدرسه […]

صمد بهرنگی – نازی آباد

جنوب محله ی آدم های بی چیز و گرسنه است و شمال محله اعیان و پولدارها. تو هیچ در حصیرآباد و نازی آباد و خیابان حاج عبدالمحمود ساختمان های ده طبقه مرمری دیده ای؟ این ساختمان های بلند هستند که پایینشان مغازه های اعیانی قرار دارند و مشتری هایشان سواریه ای لوکس و سگ های […]

صمد بهرنگی – خیابان حاج عبدالمحمود

جنوب محله ی آدم های بی چیز و گرسنه است و شمال محله اعیان و پولدارها. تو هیچ در حصیرآباد و نازی آباد و خیابان حاج عبدالمحمود ساختمان های ده طبقه مرمری دیده ای؟ این ساختمان های بلند هستند که پایینشان مغازه های اعیانی قرار دارند و مشتری هایشان سواریهای لوکس و سگ های چند […]

صمد بهرنگی – خیابان سی متری

قاسم ته خیابان سی متری دوغ لیوانی یک قران می فروخت و هر وقت به دیدن او می رفتیم نفری یک لیوان دوغ مجانی می زدیم. پدر قاسم در خیابان عبدالحمید لباس کهنه خرید و فروش می کرد. پیراهن یکی پانزده هزار، زیرشلواری دو تا بیست و پنج هزار، کت و شلوار هفت هشت تومن.خیابان […]

صمد بهرنگی – حصیرآباد

جنوب محله ی آدم های بی چیز و گرسنه است و شمال محله اعیان و پولدارها. تو هیچ در حصیرآباد و نازی آباد و خیابان حاج عبدالمحمود ساختمان های ده طبقه مرمری دیده ای؟ این ساختمان های بلند هستند که پایینشان مغازه های اعیانی قرار دارند و مشتری هایشان سواریهای لوکس و سگ های چند […]