مطالب توسط حمیده نوح پیشه

جلال آل احمد – تلگراف خانه (میدان توپخانه)

زیره چی هنوز از پله های سر بازار بالا نرفته بود و خودش را به خیابان نرسانده بود که باز به یکی از تفنگ به دوش ها برخوردو بیشتر ناراحت شد. تجارت خانه ای که زیره چی در آن کار می کرد همان سر بازار بود و او از تجارت خانه که در می آمد […]

جلال آل احمد – ناصرخسرو

زیره چی همانطور از پیاده رو ناصرخسرو به زحمت به سمت بالا می رفت و از میان مردمی که شانه به شانه هم و با عجله می آمدند و می رفتند می گذشت …تازه به شمس العماره رسیده بود که باز به یک جفت از این تفنگدارها برخورد آنها وسط خیابان بودند و او از […]

جلال آل احمد – آسایشگاه شاه آباد (بیمارستان مسیح دانشوری)

روز‌ها دکان بودم و شب‌ها می‌رفتم خانه شاطر عباس تا خبر شدم یکی از هم ولایتی‌ها مسلول است و در آسایشگاه شاه آباد خوابیده است. به شاطرعباس گفتم و قرار شد روز سیزده تعطیل کنیم و برویم شاه آباد.

جلال آل احمد – مسجد شاه (مسجد امام خمینی)

یک سه تار نو و بی‌روپوش در دست داشت و یخه باز و بی‌هوا راه می‌امد. از پله‌های مسجد شاه به عجله پایین امد و از میان بساط خرده ریز فروش هاطس و از لای مردمی که در میان بساط گستردهٔ آنان، دنبال چیزهایی که خودشان هم نمی‌دانستند، می‌گشتند، داشت به زحمت رد می‌شد. سه […]

جلال آل احمد – بازار تهران

زیره چی هنوز از پله‌های سر بازار بالا نرفته بود و خودش را به خیابان نرسانده بود که باز به یکی از تفنگ به دوش‌ها برخوردو بیشتر ناراحت شد. تجارت خانه‌ای که زیره چی در آن کار می‌کرد‌‌ همان سر بازار بود و او از تجارت خانه که در می‌آمد می‌خواست به تلگراف خانه برود […]

جلال آل احمد – شاه آباد (حدفاصل میدان بهارستان تا چهارراه مخبرالدوله)

زیره چی یک بار با یکی از رفقای خود در خیابان شاه آباد به یکی از همین تفنگ به دوش‌ها برخوردند. او باز بی‌اختیار شد و قدم‌هایش خود به خود آهسته گردید و مات و مبهوت به تفنگ نو و براق روی دوش نظامی زل زده بود. در ایستگاه شاه آباد چند نفر پیاده شدند […]

جلال آل احمد – لاله زار

هاجر لاله زار را می شناخت می خواست تفریحی کرده باشد. با دست بقچه را زیر بغل گرفت چادر خود را محکم تر روی آن به دور کمر پیچید و سرازیر شد. در همان چند قدم اول هفت دفعه تنه خورد، بقچه زیر بغل او مزاحم گذرندگان بود.