می گویم من و پسردایی هایم و چند تا از گل های شیراز بعداز ظهرها دوچرخه سواری می کنیم. از باغ فردوس راه می افتیم از روی تپه های الهیه و بیابان های اطرافش میانبر می زنیم تا پل رومی می رویم و بر می گردیم….توضیح می دهد که دوچرخه ندارد و نمی خواهد هم […]
یک ساعت پیش از شروع کلاس رقص سر چهارراه پهلوی جمع می شویم و از آنجا دوان دوان خود را به ساندویچ فروشی آندره می رسانیم. گل های شیراز اشتهایی حیرت انگیز دارند و دو تا ساندویچ کالباس را در جا می بلعند. شاید هم سه تا. خیابان شاه تا نادری را پیاده می رویم […]
یک ساعت پیش از شروع کلاس رقص سر چهارراه پهلوی جمع می شویم و از آنجا دوان دوان خود را به ساندویچ فروشی آندره می رسانیم. گل های شیراز اشتهایی حیرت انگیز دارند و دو تا ساندویچ کالباس را در جا می بلعند. شاید هم سه تا. خیابان شاه تا نادری را پیاده می رویم […]
خیابان های اسلامبول و لاله زار دو جاده بهشتی ست که از میان خواب و خیال های ما عبور می کند و پر از وعده های کیف آور و اتفاق های مسحورکننده است: مغازه های پوشاک(لباس های زیر زنانه، بدن نما، با زرق و برق و تور و منگوله)، سینماها، عکس های هنرپیشه های فرنگی، […]
خیابان های اسلامبول و لاله زار دو جاده بهشتی ست که از میان خواب و خیال های ما عبور می کند و پر از وعده های کیف آور و اتفاق های مسحورکننده است: مغازه های پوشاک(لباس های زیر زنانه، بدن نما، با زرق و برق و تور و منگوله)، سینماها، عکس های هنرپیشه های فرنگی، […]
گل های شیراز نام کنسرت رقصی است که قرار است در تالار فرهنگ روی صحنه بیاید اول در تالار فرهنگ و بعد، روزهای جمعه در سینما متروپل. من و دوستانم گل های شیرازیم؛ گل های چاق، لاغر، دراز، مو وزوزی، سیاه سوخته و خپله- گل هایی از همه رنگ، اجق وجق.
گل های شیراز نام کنسرت رقصی است که قرار است در تالار فرهنگ روی صحنه بیاید اول در تالار فرهنگ و بعد، روزهای جمعه در سینما متروپل. من و دوستانم گل های شیرازیم؛ گل های چاق، لاغر، دراز، مو وزوزی، سیاه سوخته و خپله- گل هایی از همه رنگ، اجق وجق
می دانم که دیر شده ولی نگران نیستم. تا سر چهارراه پهلوی سلانه سلانه پیاده می روم و برای خودم می گردم. قیافه خشمگین معلم پیانو را می بینم که به ساعت روی پیانو نگاه می کند و نمی فهمد چه بلایی سر شاگرد بی استعدادش آمده است. …می پیچم به سمت راست . پیش […]
یک بار هم امیر خان و مادرش یواشکی من را همراه خودشان به سینما بردند. سینما ری سالن روباز تابستانی داشت و ما ردیف جلو نشستیم. فیلم شروع نشده پاره شد و امیر خان سوت کشید.مردم هم به تقلید او سوت کشیدند خانم گرگه یک پاکت تخمه خریده بود و پوست تخمه ها را توی […]
سوار ماشین دایی سرهنگ هستیم. مادر و زن دایی جلو نشسته اند و من عقب ماشین ایستاده ام … از خیابانی تاریک و بدون چراغ عبور می کنیم. عجیب خلوت است. مادر از این خیابان می ترسد. می گوید: نباید از اینجا می آمدیم. نهر کرج جای لات ها و چاقو کش هاست. زن دایی […]