مطالب توسط حمیده نوح پیشه

گلی ترقی – تئاتر جامعه باربد

خانم گرگه یک بار وقتی مادر خانه نبود نمی دانم چطور شد محبتش گل کرد و تصمیم گرفت من و یکی از پسردایی های نق نقو را که شب منزل ما خوابیده بود با خودش به تئاتر جامعه باربد ببرد… جلوی تئاتر پر از آدم بود و همه یکدیگر را هل می دادند نزدیک بود […]

گلی ترقی – باغ شمیران

به باغ شمیران فکر می کنم به درختان تبریزی که همبازی های من بودند به مجسمه های گچی توی باغچه ها و پری دریایی چاق و چله ای که پای استخر ایستاده بود. پدرم را می بینم که روی صندلی راحتی اش زیر درختان چنار کنار جوی آب نشسته و سایه بزرگش تا انتهای باغ […]

گلی ترقی – موزه تماشاگه تاریخ

اگر از خیابان ولیعصر رو به پل تجریش بروید، بعد از میدان ونک کنار ساختمان های اسکان باغی را می بینید که درش باز است و چند نفر زن و مرد و پیر و جوان برای خریدن بلیط جلوی آن صف بسته اند. جلوی در ورودی باغ روی تابلویی بزرگ که به درخت آویخته اند […]

گلی ترقی – خیابان مقصودبک

پوران خیکی مشت محکمی توی دماغ پرویز کوبید. پرویز تلوتلو خورد و دستش را روی دماغش گذاشت. حدس زدم دماغش شکسته، چون رشته باریکی از خون از سوراخ دماغش جاری بود. پوران خیکی داد کشید: بدو، و پا به فرار گذاشت. خوشبختانه خیابان مقصودبک سرازیری بود و پر از آدم. می شد دوید و لابه […]

گلی ترقی – منوچهری

غروب بود که بیدار شد و شتابزده از خانه بیرون رفت. تاکسی گرفت و یکراست به خیابان منوچهری رفت. کیف ها و چمدان های سفر منتظرش بودند. دو تا کیف دستی سبک انتخاب کرد. فروشنده از گوشه چشم نگاهش می کرد. اسکناس هایی که امیرحسین کف دستش گذاشته بود شمرد. پرسید: آقا حالتون خوش نیست؟

گلی ترقی – چلوکباب نایب بازار

اولین ملاقاتشان در چلوکبابی نایب بازار بود. فضایی شاعرانه نبود، اما برای مهرنوش که بیشتر عمرش را در خارج گذرانده بود تازگی داشت مثل توریستی مرفه در سرزمین هزار و یک شب. پشت تاریک چیزها را نمی دید در عالم رویا بود.

گلی ترقی -دوراهی یوسف آباد

سیما تنها دختری است که از پس بانوخانم برمی آید شلوغ و آشوبگر است… با من رفیق است . با هم سوار اتوبوس شمیران می شویم و او نرسیده به ایستگاه آبشار سر دو راهی یوسف آباد پیاده می شود. همیشه پول دارد و به همه می دهد.