مطالب توسط لیلا سید قاسم

صادق هدایت – دروازه دولت

داوود از سر پیچ خیابان پهلوی انداخته بود در خیابان بیرون شهر و به سوی دروازه دولت می رفت نزدیک غروب ود هوا کمی گرم بود. دست چپ جلو روشنایی محو این پایان غروب دیوارهای کاه گلی و جرزهای آجری در خاموشی سر به سوی آسمان کشیده بودند.

احمدرضا احمدی – هتل ژرمن

به سوی هتل ژرمن می رفتیم که راهرویی پر از فرش‌های کهنه داشت. روی فرش‌های کهنه و مندرس مرد لهستانی پیانو می‌زد. غروب‌های جمعه به هتل ژرمن می‌رفتم. یک قهوه تلخ از روی اصول و ادا می‌خوردیم و به پیانو مرد لهستانی گوش می‌دادیم.