گلی ترقی - شهرستانک

/
آخرین ماه تابستان، داغ تر از ماه های دیگر، سنگین و کند و تنبل می …

گلی ترقی - ساندویج فروشی آندره

/
پیداست که خیال خانه رفتن ندارد. عاشق خیابان گردی است. تا ساندویچ …

گلی ترقی - دبیرستان انوشیروان دادگر

/
دبیرستان زردشتی انوشیروان دادگر.ساعت هشت صبح است. صف بسته ایم- صفی د…

صادق هدایت - کافه گیتی

/
فقط یک رفیق درست حسابی گیرم آمد، اونم هوشنگ بود... حالا تو آسایشگاه…

صادق هدایت - مطبعه بهار دانش

/
فقط یک رفیق درست حسابی گیرم آمد، اونم هوشنگ بود... حالا تو آسایشگاه…

صادق هدایت - شاد آباد؟شاه آباد

/
چه جوان نازنینی! خدا به کس و کارش ببخشد! از وقتی که پسرم مسلول شده و ت…

صادق هدایت - گلوبندک

/
بی خود راهم را دور کردم رفتم گلوبندک. بر پدر این کبابی «حق دوست» ل…

صادق هدایت - چاپخانه بدخشان

/
رضا ساروقی که با هم تو چاپخانه «بدخشان» کار می کردیم، حالا صفحه بند شده…

غزاله علیزاده - سعدآباد

/
در را باز کردند، مرد پشت رل نشست و از خانه بیرون آمد در کوچه…

غزاله علیزاده - الهیه

/
در را باز کردند، مرد پشت رل نشست و از خانه بیرون آمد در کوچه…