گلی ترقی – فروشگاه فردوسی
آن روزها افتتاح این فروشگاه اتفاقی هیجان انگیز بود. همه حرف آن را می زدند و برای رفتن به این فروشگاه عظیم دو طبقه سر و دست می شکستند. هیچ کس به اندازه آتش افروز ذوق زده نبود. ذوق زدگی او مخصوص خودش بود و مثل تمام کارهایش رنگی از جنون داشت. اولین بار بود که پلکان برقی می دید و از شدت حیرت و خوشحالی جیغ می کشید. یک نفر مامور پای پله ها ایستاده بود. بچه ها و خانم های چادری حق استفاده از آن را نداشتند… کافه رستوران آلمانی طبقه دوم بود و بوی غذاهای جادویی دنیای غرب را می داد. به اینجا که می رسیدیم چشم های آتش افروز خمار می شد و خوشبختی من هم دست کمی از او نداشت. اینجا دیگر کالباس فروشی آندره یا چلوکبابی شمشیری نبود. جایی خاص بود. یک غذا بیشتر نداشت: سوسیس آلمانی با سیب زمینی و سس مایونز. مادر و دایی ها هم می آمدند. مردها کراوات می زدند و خانم ها بهترین لباسشان را می پوشیدند
دو دنیا، تهران: انتشارات نیلوفر،چاپ سوم ۱۳۸۳، فرشته ها، ۱۳۳-۱۳۴
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!